جشن نامگذاری...
بعد از ورودت به خونه,دونه دونه مهمونا از راه رسیدن.آخه بابا مجتبی اونا رو برای جشن تولد و نامگذاری تو دعوت کرده بود.بعد از ظهر اون روز عمه مهدخت و عمه مهناز ستاد استقبال از تو رو تشکیل داده بودن و همگی(بابا مجتبی,باباجون منصور,مامان پری,عمو محمد,بردیا جون)برای برگزاری مراسم همکاری کرده بودن...مراسم با اومدن مهمونا شروع شد.بابا جون کرامت توی گوش راستت اذان گفت و بابا جون منصور توی گوش چپت اقامه گفت.بعد من و بابایی اسمتو رسمآ اعلام کردیم و تو را "ترمه"نامیدیم.ترمه یعنی لطافتی از جنس حریر,بافتی ابریشمین و ظریف... و تو عزیزم پر از لطافت و پاکی و زیبایی بودی...جای بی بی جون هم خیلی پیشمون خالی بود...بابا مجتبی برات کیک تولد خریده بود.واینم عکسای اون شب که عمه مهدخت زحمتشو کشید:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی