ترمهترمه، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

ترمه نابم

ترمه و اسکوترش...

1392/9/12 11:07
نویسنده : مامان اطهر
1,340 بازدید
اشتراک گذاری

ترمه نازنینم

اوایل آبانماه  بابا جون منصور و مامان پری همراه عمو مهدی اومدن پیشمون.مامان پری یه جاروبرقی خوشکل از مشهد سوغات آورده بود و عمو مهدی یه خوک کوچولو که اسمشو خارخاری گداشتی و خیلی دوستش داری.باباجون منصور هم برای شما و بردیا جون اسکوتر خرید.همیشه بچه های پارک رو که اسکوتر سوار بودن با شوق نگاه میکردی و دلت میخواست بچه ها اسکوترشون رو بهت بدن.از اونجایی که توان سوار شدن و هدایتشو نداشتی من و بابا مجتبی برات نخریدیم تا یه کم بزرگتر بشی. خیلی زود یاد گرفتی سوار بشی و کنترلش کنی.

القصه....همه اینها رو گفتم تا به اینجا برسیم که عمه ماه مهربونت دیروز پیام داده بود که :

" سلام زن دایی جون. الان با مامانم عکسای ترمه جونو میدیدیم برای قسمت پارک رفتنش خیلی ذوق کردم. انگار منتظر یه عکس خاص بودم که ندیدمش بعد به مامانم گفتم پس عکس ترمه با اسکوترش کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟زندایی لطفا یه عکس از ترمه و اسکوترش بذارید که من مامانمو بیچاره کردم از رویای مسابقه و بازی با ترمه. مرسی..."

اینم عکس ترمه با اسکوترش.

ترمه و داداش پرویز و خرسی خانوم...

 

 این عکسو ترمه از داداشش گرفته...

 

 در حال باز کردن هدیه عمه مهناز.ممنون عمه نازم....

 

 

 

در حال نماز خواندن

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

بانو
12 آذر 92 11:25
پرید ن نوشته هام
مامان اطهر
پاسخ
اینهمه خشونت لازم نیستا....خودتونو کنترل کنید
بانو
12 آذر 92 11:26
گفتخ بودم من فدای اون بردیای نازنین بشم که سبب خیر ی به این عالی ای شدن . چرا پرید. خاله ما رو هم دعا کن با اون تسبیح قشنگت عسلم
مامان اطهر
پاسخ
سلام خاله جونم.حتما پر داشته پریده چشم خاله اول شما رو دعا میکنم که به حاجتهای قلبی تون برسید انشالا.نیایش خوشکل ما رو هم ببوسید...
مامان بردیا
12 آذر 92 12:42
سلام واقعا ممنون اطهر جون که بردیا رو به آرزوی صورتیش رسوندی. مرتب میگه به دائی مجتبی بگم ترمه رو بیاره با اسکوتر صورتیش مسابقه بدیم... فداش بشم دختر گلمو که حرفه ای شده. بیشتر از هر چیزی این بار توجهم به گل سر و کلیپسش بود... خانم شده عزیزکم. امشب حتما عکساشو به بردیا نشون میدم. ترمه جونم حسابی تمرین کن که رقیبت یک لحظه هم بیکار نیست
مامان اطهر
پاسخ
سلام عزیزم.خواهش میکنم.خوشحالم که آرزوی پسر خوشکلمو برآورده کردم.آره حرفه ای در حد المپیک! حساسیت خاصی به گل سرهاش داره:گل سر خودمهههه.... تمرین چند ماهه شروع شده عمه ماهم...
مامان مهرزاد
12 آذر 92 23:19
وای اطهر جون چه بالکن سر سبزی داری عزیزم . این گل رو هم بهش اضافه کن . عزیزم نمازت هم قبول باشه با اون دستای کوچولوت داری تسبیح میزنی و با سجاده خاله نماز میخونی .
مامان اطهر
پاسخ
وای ممنون عزیزم.به سبزی دل شما که نمیشه عزیزمممنون خاله جون خوشکلم که انرژی میدی
عمه مهناز
13 آذر 92 11:55
فدای دخمل خوشششششکلم با اون گل موهاش اطهر جون از حالا از عمو رضا وقت بگیرین واسه داوری مسابقه
مامان اطهر
پاسخ
ممنون عمه نازم.اگه عمو رضا افتخار داوری بدن که ما از خدامونه
مامان پری
13 آذر 92 12:07
دختر عزیزم چقدر خوشکل شدی .از دیدن عکسات خییلی خوشحال شدم ، انشاله نماز خون و اهل سعادت باشی
مامان اطهر
پاسخ
سلام مامان پری مهربونم.ممنون که به ما سر زدین.با دعای شما انشالا.
شیرین بانو ( مامان موِژان وعلی)
14 آذر 92 9:25
عزیزم اسکوترت مبارک دست مامان بزرگ هم درد نکنه بابت این هدیه . قربونه نماز خوندن دختر گلم هم بشم با اون چادر قشنگش بگو منم دعا کنند که سخت محتاجم
مامان اطهر
پاسخ
ممنون خاله شیرینم.عاشق این چادر و جانمازشه.حتما دعات میکنم خاله جون مهربونم.
شیرین بانو ( مامان موِژان وعلی)
14 آذر 92 9:44
همه چیز زیباست اما دمپایی هایش رو خیلی دوست دارم ناز هستند
مامان اطهر
پاسخ
چشماتون زیبا می بینند عزیزم]. اتفاقا خودش هم میگه:خوشکلن...نازن...
یلدا
18 آذر 92 23:19
سلام اطهر خانم خواهش می کنم قابل شما و دختر نازتون رو نداشت. خانم کمال پور لطف دارن به من. انشالله که سال ها تولد دختر نازتون رو با هم جشن بگیرید.
مامان اطهر
پاسخ
سلام یلدا جون.ممنون از لطفت عزیزم.باز هم ممنون....
مامان عسل
19 آذر 92 9:00
سلام. به به چه هديه هاي زيبايي مبارکت باشه ترمه خانوم ناز عکسهاتم مثل هميشه خوشگله هزار ماشالا به اين دختر خوب نمازت هم قبول التماس دعا خانوم کوچولو
مامان اطهر
پاسخ
سلام.چشماتون زیبا می بینه.حتما خاله مهربون.عسل خوشکلمو ببوسید.
عمه مهدخت
20 آذر 92 16:08
دایی محمد
21 آذر 92 6:34
سلام ترمه نازم قربونت برم که با اون سادگی و بی ریایی نشستی سر جا نماز.دایی جونم دعا کن بلدی که!!!!!!! دوست دارم. مامان بابارو بوس
مامان اطهر
پاسخ
سلام دایی جون مهربونم.آره دایی بلدم."الله بک بک"می گم.صلوات هم میفرستم.منم دوستت دارم دایی جونم.ممنون از اینکه بهمون سر می زنی داداش گلم.فدای مهربونیهات.امیدوارم تا آخر زمستون قندیل نشی!!!
moha
23 آذر 92 20:45
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــلام،دختر گله،چطوری عمو خوبی خوشی سرحالی؟ خیلی جات سبزه ها،اسکوتر مبارک خانومی شنیدم در حال تمرین کردن واسه مسابقه با بردیا جون هستیاگه به کسی نگی من میام داوری میکنم زیاد زیر میزی هم نمیگیرم،البته هر چی عمه مهناز تعیین کنهخب دیگر نگران نباش مزاحم خواب خودتو دیگران هم نشو از حالا خودتو نفر اول بدون .........بعد از هماهنگی با عمه جونا.
مامان اطهر
پاسخ
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــلام عمو جون مهربون.ممنون خوبم.آره چند ماهه تمرینات سخت دارم!!!از خواب و خوراک افتادم!.لطف میکنین عمو.شما و زیر میزی عمو؟!این حرفا رو جلو بچه نزنید عمو!!!من با تلاش خودم اول میشم!البته اگه داور به اون طرف غش نکنه!!!البته که عمه جونا تاج سر ما هستن...
عمه مهدخت
25 آذر 92 14:09
عمه مهناز
25 آذر 92 19:19
آقا رقابت تنگاتنگ و فشرده هست ، عمو رضا ریش و قیچی دست شما دیگه هر طرف کرمشون بیشتر بود برنده بشه ما که در نظرمون یکین نمیتونیم تبعیض قائل شیم
عمه مهدخت
30 آذر 92 8:51
امشبتون به خیر و خوشی. یلداتون مبارک.
مامان اطهر
پاسخ
لحظات پیش روتون پر از شادی مهربون عمه نازنینم...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترمه نابم می باشد