نی نی کوشولو....
ترمه قشنگم....دخترکوچولوی من....
از 4ماهگیت وقتی شبها خواب به چشمای نازت نمیومد و بی تابی میکردی برات کتاب میخوندم.یه کتاب پارچه ای که اولین چیزی بود که بعد از اینکه من و بابا مجتبی فهمیدیم میخوای به دنیای تنهایی مون پا بگذاری رفتیم و با کلی شوق و ذوق برات خریدیم.هیچوقت برق نگاهت از یادم نمی ره وقتی کتابتو می آوردم.با خوشحالی دست و پا میزدی و منم زیر نور چراغ خواب اتاق برات میخوندمش و شکلاشو نشونت میدادم و این آغازی بود برای علاقه فراوانت به کتاب که از این بابت خیلی خوشحالم و خدای مهربونو شکر میکنم....
شش ماهه که بودی از عکس بچه های مجله شهرزاد ذوق میکردی و پر از شادی میشدی.عمه ماه مهربونت و خاله الهام خوشکلت هم مرتب برات کتابهای جدید و خوشکل هدیه میخرن که از لطفشون ممنونم.پانیا جون هم برای تولدت کتابهای خوشکلی هدیه آورد که خیلی اونا رو هم دوست داری...
در هر حالتی مطالعه میکردی....
اینجا هم داری کتاب امیر جون رو مطالعه میکنی....
عیدفطر امسال هم که خاله الهام اومد عیدی بهت کتاب هدیه داد که سری کتابهای نی نی کوچولو هست.این روزها عاشق این کتابها شدی و اونا رو می یاری و ازم میخوای که برات بخونمشون:"مامان .... مامان... نی نی کوشولو....بخخووون..."قربون حرف زدن دست و پا شکسته ات برم که در هر حال منظورت رو می رسونی...بعد هم خودت شروع به توضیح تصاویر و تعریف قصه به زبون خودت میکنی:نی نی کوشولو...مامانش...باباش "و دستای کوچولوت رو روی تصاویر میگذاری عزیزکم.....متاسفانه نمیگذاری که از این حالت هات عکس بگیرم....
از خواب که بیدار میشی مستقیم میای پشت در بالکن و میگی آب بازی...آخه استخر بادیت رو توی بالکن گذاشتم و هر روز پر از آب میکنم و شما آب تنی میکنی.نازلی خانوم رو هم حمام میدی و بعد یکی یکی بقیه عروسکات.حتی پشمالو ها رو هم میاری و میخوای حمام بدی.اوضاعیه دیدنی...از شما جیغ و اسرار از من هم....خلاصه باهات راه میام نازنینم.میخوام لذت ببری و بازی کنی قشنگم....
پایین تصویر سر نازلی خانم پیداست...!!!
یه مارمولک خوشکل هم توی بالکن داریم که ازش نمیترسی و ازش ذوق میکنی:"ماموله ...ماموله"دقت کنی تو بقیه عکسها هم حضور پر رنگ دارن جناب مارمولک....
تا میبینی من پشت میز نشستم میدوی طرفم و می گی:مامان ...اط(به فتح الف و طا)منو صدا میکنی صمیمانه!!بلل ب لل(بغل)..بالا بالا... و دکمه های کیبورد را از دکمه بودن پشیمون میکنی...!!!
قربون اون چشمات برم که خودت میفهمی داری آتیش میسوزونی و منتظر واکنش منی....
بقیه روز هم با نکاشی(نقاشی)کشیدن و تاب بازی و آویزون شدن و بغل شدن و خواسته های جور و اجور دیگه در کنار تو نازنینم شب میشه....
عاشق لحظه های با تو بودنم عروسک قشنگ و شیطون من.....همیشه پیشم بمون.....